سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا دانشجویان اندیشه سیاسی دراسلام

ادامه---------

← اسماعیلیه‌
بنابر تعالیم‌ ائمه شیعه ‌ علیها‌السلام، اسماعیلیه ‌ توجه‌ خاص‌ به‌ معانی‌ باطنی‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌ داشتند. اما پیشوایان‌ برخی‌ از فرق‌ اسماعیلیه‌ دامنه تأویل‌ را چنان‌ وسیع‌ دانستند که‌ گمان‌ بردند معنای‌ باطنی‌ آیات‌ در باب‌ احکام‌ می‌تواند به‌ کلی‌ مغایر با ظاهر لفظ و حتی‌ ناقض‌ آن‌ باشد، تا آن‌جا که‌ برخی‌ از آنان‌ گفتند که‌ ظواهر احکام‌ شرع‌ همچون‌ زنجیر و بندی‌ است‌ که‌ بر دست‌ و پای‌ کسانی‌ که‌ از درک‌ معانی‌ باطنی‌ آنها محروم‌ مانده‌اند، زده‌ می‌شود، و این‌ کمترین‌ کیفر آنان‌ است‌، [34] اما این‌ توجه‌ به‌ باطن‌ مانع‌ آن‌ نبوده‌ است‌ که‌ برخی‌ از فرق‌ اسماعیلیه‌ احکام‌ و تعالیم‌ شریعت ‌ را نیز رعایت‌ کنند. مثلاً فرقه بُهْره‌ که‌ در غرب‌ هند ساکنند به‌ احکام‌ شریعت‌ پای‌ بند هستند و فقیه‌ مشهور آنان‌ قاضی‌ ابوحنفیه‌ نعمان‌ بن‌ محمد منصور دارای‌ دو کتاب‌ موسوم‌ به‌ دعائم‌ الاسلام‌ فی‌ ذکر الحلال‌ و الحرام‌ و القضایا و الاحکام‌ و مختصر الا¸ثار فی‌ ماروی‌ عن‌ الائمة الاطهار است‌. [35]
فاطمیون ‌ مصر نیز پای‌ بند به‌ احکام‌ شریعت‌ و از اباحه‌ روی‌ گردان‌ بوده‌اند. پس‌ از اتمام‌ دوره امامت‌ « امامان‌ مستور » و ظهور دولت‌ فاطمی‌ مصر (297ق‌/910م‌) بر اثر اختلافات‌ عقیدتی‌ که‌ میان‌ داعیان‌ اسماعیلی‌ پدید آمد فرق‌ مختلفی‌ در میان‌ این‌ گروه‌ ظاهر شدند و این‌ خود عامل‌ بسیار مهمی‌ در تضعیف‌ و تلاشی‌ دولت‌ فاطمی‌ مصر گردید. برخی‌ از این‌ فرق‌ رسماً طریق‌ اباحه‌ پیش‌ گرفتند.

←← نزاریه
از جمله فرقی‌ که طریق اباحه را پیش گرفتتند؛ فرقه نزاریه ‌ (پیروان‌ المصطفی‌ لدین‌ الله‌، مشهور به‌ «نزار» (د 488ق‌/1095م‌)، فرزند خلیفه فاطمی‌ المستنصر) را می‌توان‌ نام‌ برد. از داعیان‌ بزرگ‌ این‌ فرقه‌، که‌ خود سپس‌ مدعی‌ امامت‌ شد، حسن‌ صباح ‌ است‌. او در قلعه الموت ‌ آغاز قیامت‌ را اعلام‌ نمود و خود را امام‌ منتظر معرفی‌ کرد و سپس‌ حق‌ الله‌ یا احکامی‌ از شریعت‌ را که‌ ناظر به‌ روابط میان‌ خالق‌ و مخلوق‌ بودند از پیروان‌ خود ساقط نمود. از این‌ رو نام‌ این‌ فرقه‌ را مسقطیه ‌ نیز گفته‌اند. [36] اینان‌ معتقد به‌ مراتب‌ هفتگانه مستجیب‌، مأذون‌، داعی‌، حجت‌، امام‌، اساس‌ و ناطق‌ در میان‌ مؤمنین‌ می‌باشند، و ناطق‌ را دارای‌ بالاترین‌ مرتبه‌ در میان‌ خلق‌ و واضح‌ جدید و ناسخ‌ شریعت‌ قدیم‌ می‌دانند. بنابراین‌ در هر زمان‌ حلال ‌ و حرام ‌ شریعت ‌ تابع‌ دستور و نظر ناطق‌ است‌. نزاریه‌ برای‌ احکام‌ شرعی‌ و تکالیف‌ عبادی‌ چون‌ نماز، روزه‌، زکات‌ و حج‌، تأویلات‌ خاص‌ داشتند و می‌گفتند که‌ مقصود از واجبات‌ شرعی‌ قومی‌ است‌ که‌ دوستی‌ آنان‌ واجب‌ است‌، و محرمات‌ عبارتند از قومی‌ که‌ باید آنان‌ را دشمن‌ داشت‌ و از ایشان‌ تبری‌ نمود. [37] [38] [39]

←← قرامطه
یکی‌ دیگر از فرق‌ اسماعیلیه‌ که‌ به‌ اباحه‌ گرایش‌ یافتند، قرامطه ‌ بودند. پیشوای‌ قرامطه‌ که‌ از فرقه مبارکیه ‌ منشعب‌ شدند، قرمطویه‌ یا حمدان‌ قرمط بود. آنان‌ معتقد بودند که‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ امام‌ قائم‌ است‌، در عین‌ حال‌ مقام‌ نبوت‌ نیز دارد، و به‌ همین‌ دلیل‌ خود دارای‌ شریعتی‌ است‌ که‌ شریعت‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌اله را نسخ‌ می‌کند. آنان‌ درباره لزوم‌ نسخ‌ شریعت‌ قدیم‌ به‌ وسیله امام‌ قائم‌ به‌ روایاتی‌ نظیر این‌ روایات‌ تمسک‌ جسته‌اند: «اگر قائم‌ ما قیام‌ کند، قرآن‌ را جدید می‌یابید»؛ «اسلام‌ آغازی‌ غریبانه‌ داشت‌ و به‌ زودی‌ همچون‌ آغاز آن‌ غریب‌ خواهد شد، پس‌ خوشا به‌ حال‌ غریبان‌ ». آنان‌ به‌ استناد این‌ روایت‌ که‌ خود نقل‌ کرده‌اند: «خداوند تبارک‌ و تعالی‌ بهشت ‌ آدم ‌ - صلوات‌ خدا بر او - را برای‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ قرار داد»، گفته‌اند که‌ خداوند تمامی‌ محرمات ‌ را بر محمد بن‌ اسماعیل ‌ و یاران‌ او حلال‌ کرده‌ است‌. به‌ عقیده قرامطه‌ تأویل‌ این‌ آیه‌ از قرآن‌ کریم‌ که‌ خداوند به‌ آدم‌ و حوا می‌فرماید: «وَکُلا مِنْها رَغَداً حَیْث‌ُ شِئ´تُما وَلاتَقْرَبا هذِه‌ِ الشَّجَرة» [40] این‌ است‌ که‌ شما پیروان‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ هر کار که‌ خواهید بکنید و هر چه‌ خواهید بخورید، اما به‌ موسی‌ بن‌ جعفر علیه‌السلام و فرزندان‌ وی‌ و هر که‌ پس‌ از او دعوی‌ امامت ‌ کند نزدیک‌ نشوید. به‌ نظر آنان‌ تمامی‌ احکام‌ الهی‌ دارای‌ ظاهر و باطنی‌ است‌ که‌ عمل‌ به‌ باطن‌ آنها سبب‌ رستگاری ‌ و تمسک‌ به‌ ظاهر آن‌ها موجب‌ هلاکت‌ می‌گردد و رنج‌ ناشی‌ از عمل‌ به‌ ظواهر احکام‌ کمترین‌ کیفری‌ است‌ که‌ اهل‌ ظاهر به‌ آن‌ مبتلا می‌شوند. آنان‌ معتقدند که‌ نماز داشتن‌ اسرار، روزه ‌ پنهان‌ کردن‌ اسرار و حج ‌ دیدار پیروان‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ است‌. [41] [42] ناصر خسرو در سفرنامه‌ [43] [44] [45] وقتی‌ که‌ از مشاهدات‌ خود در 443ق‌ در لحساء - مرکز حکومت‌ قرامطه‌ - سخن‌ می‌گوید، یادآور می‌شود که‌ مردم‌ این‌ شهر در عین‌ آنکه‌ اقرار به‌ نبوت ‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌اله دارند، نماز نمی‌خوانند و روزه‌ نمی‌گیرند و گویند بوسعید گفته‌ است‌ که‌ نماز و روزه‌ را از شما برگرفتم‌. در این‌ شهر گوشت‌ همه حیوانات‌ چون‌ گربه ‌، سگ ‌، گاو ، خر و گوسفند به‌ فروش‌ می‌رسد و سگ‌ را نیز همچون‌ گوسفند برای‌ کشتن‌ و خوردن‌ فربه‌ می‌کنند.
گروه‌ دیگری‌ از اسماعیلیه‌ غیاثیه‌اند که‌ پیروان‌ مردی‌ ادیب‌ و شاعر به‌ نام‌ غیاث‌ بوده‌اند. آنان‌ بر اساس‌ کتاب‌ بیان‌ غیاث‌ معتقد بودند که‌ فهم‌ ظاهری‌ احکام‌ فهمی‌ باطل‌ و خطاست‌. خلطیه ‌ نیز نام‌ گروهی‌ از اسماعیلیه‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ اباحه‌ گرایش‌ داشته‌اند. [46] [47]

← کیسانیّه‌
قائلین‌ به‌ امامت‌ و گاه‌ الوهیت‌ محمد بن‌ حنفیه‌ را کیسانیه ‌ نامند. در میان‌ کیسانیه‌ نیز 3 فرقه‌، حمزیه ‌، جناحیه ‌ یا حارثیه ‌ و بیانیه ‌ به‌ اباحه‌ گرایش‌ یافتند. حمزیه‌ پیروان‌ حمزة بن‌ عمارة بربری‌ بودند. او بر این‌ عقیده‌ بود که‌ هر کس‌ که‌ امام‌ را بشناسد از قید رعایت‌ واجبات‌ و محرمات‌ دین‌ آزاد خواهد بود. گفته‌اند که‌ او با دختر خود ازدواج‌ کرد. [48] [49] گروه‌ دیگر از کیسانیه‌ که‌ از یاران‌ عبدالله‌ بن‌ حارث‌ بودند حارثیه‌ یا جناحیه‌ نامیده‌ شدند. جناحیه‌ را نیز اعتقاد بر این‌ بود که‌ هر کس‌ که‌ امام‌ را بشناسد هر کار که‌ خواهد، می‌تواند انجام‌ دهد و هیچ‌ گناهی‌ بر او نیست‌. آنان‌ عبادات‌ را اسامی‌ مردانی‌ از اهل‌ بیت‌ علی‌ علیه‌ السلام‌ که‌ محبت‌ آنان‌ واجب‌ است‌ می‌دانستند، و محرمات‌ را اسامی‌ دشمنان‌ اهل‌ بیت‌ آن‌ حضرت‌ که‌ بغض ‌ و دشمنی ‌ آنان‌ ضروری‌ است‌، می‌شمردند. [50] [51] گروه‌ دیگر از کیسانیه‌ پیروان‌ بیان‌ بن‌ سمعان‌، موسوم‌ به‌ بیانیه‌ بودند. طایفه‌ای‌ از آنان‌ معتقد بودند که‌ قسمتی‌ از شریعت ‌ اسلام ‌ به‌ وسیله‌ بیان‌ نسخ‌ شده‌ است‌ و از این‌ رو نسبت‌ به‌ برخی‌ از محرمات ‌ و واجبات ‌ بی‌ اعتنا بودند. [52]

← راوندیه
فرقه‌ای‌ از شیعیان‌ عباسی‌ را راوندیه ‌ (ح‌ 150ق‌/767م‌) گویند که‌ در میان‌ آنان‌ گروهی‌ موسوم‌ به‌ ابومسلمیه‌ به‌ اباحه‌ گرایش‌ یافتند. ابومسلمیه‌ به‌ ادامه حیات‌ و امامت‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ قائل‌ شدند و شناخت‌ امام‌ را برای‌ رستگاری‌ کافی‌ می‌دانستند و خود را از قید رعایت‌ واجبات‌ و احتراز از محرمات‌ آزاد می‌انگاشتند. [53]

← صوفیه‌
در میان‌ گروه‌هایی‌ از صوفیه ‌ نیز گرایش‌های‌ اباحی‌ و مخالف‌ با موازین‌ شرعی‌ دیده‌ می‌شود. یکی‌ از رسائل‌ مهمی‌ که‌ بر رد صوفیه‌ اباحی‌ مذهب‌ نگاشته‌ شده‌ است‌، رساله‌ای‌ است‌ تحت‌ عنوان‌ «کتاب‌ یذکر فیه‌ حماقة اهل‌ الاباحة» از محمد بن‌ محمد غزالی‌ . او در این‌ رساله‌ [54] 8 شهبه ‌ از شبهات‌ اهل‌ اباحه‌ در میان‌ صوفیان‌ را مطرح‌ ساخته‌ و به‌ پاسخ‌ گویی‌ پرداخته‌ است‌. شبهات‌ مزبور که‌ در حقیقت‌ خلاصه توجیهات‌ صوفیه اباحی‌ مذهب‌ است‌، از این‌ قرارند: 1. خداوند از طاعت ‌ بندگان ‌ بی‌نیاز است‌؛ 2. حق‌ تعالی‌ کریم ‌ و رحیم ‌ است‌ و به‌ همه بندگان‌، حتی‌ گنهکاران‌ به‌ دیده رحمت ‌ می‌نگرد؛ 3. مقصود از احکام‌ شریعت‌، پاک‌ شدن‌ انسان ‌ از شهوات‌ نفسانی‌ است‌ و چون‌ این‌ کیفیات‌ ذاتی‌ و فطری‌ انسان‌ است‌، با ریاضت ‌ و پرهیزکاری‌ زایل‌ نمی‌شود؛ 4. به‌ سبب‌ عارض‌ شدن‌ بعضی‌ حالات‌ و حصول‌ برخی‌ کیفیات‌ باطنی‌ در نتیجه ریاضت‌، بر کسانی‌ این‌ گمان‌ باطل‌ دست‌ می‌دهد که‌ به‌ نهایت‌ کار رسیده‌ و به‌ حق‌ واصل‌ شده‌اند، و طبعاً بعد از وصول‌ به‌ مقصد، پرداختن‌ به‌ وسیله‌ امری‌ عبث‌ و باطل‌ است‌؛ 5. کسانی‌ دیگر، که‌ در پی‌ مجاهدت‌ها و ریاضت‌های‌ مداوم‌ به‌ کمال‌ نفسانی‌ رسیده‌ و از شهوات‌ و رذایل ‌ اخلاقی‌ پاک‌ شده‌اند، گمان‌ می‌برند که‌ بر تمامی‌ اسراسر عبادات‌ واقفند و چیزی‌ از این‌ اسرار بر ایشان‌ پوشیده‌ نیست‌، و همین‌ تصور موجب‌ گمراه‌ شدن‌ آنان‌ می‌گردد؛ 6. چون‌ سعادت ‌ و شقاوت‌ بسته‌ به‌ تقدیر ازلی‌ است‌ پس‌ سعی‌ و مجاهدت‌ بنده‌ در قیام‌ و طاعات‌ و اجتناب‌ از معاصی‌ بی‌فایده‌ است‌؛ 7. آدمی‌ چون‌ گیاهی‌ است‌ که‌ با مردن‌ نابود می‌شود و دوزخ ‌ و عقاب‌ و ثواب ‌ و حساب‌ دروغ‌ و تلبیس ‌ است‌؛ 8. درویش‌ کسی‌ است‌ که‌ از همه‌ چیز، درویش‌ و تهی‌ دست‌ باشد، حتی‌ از ثمرات‌ نماز، روزه‌، ثواب‌ و از امید رسیدن‌ به‌ بهشت‌.
عبدالرحمان‌ جامی ‌ در نفحات‌ الانس‌ صوفیان‌ اباحی‌ مذهب‌ را «متشبه‌ مبطل‌ به‌ صوفیان‌ «یا باطنیه‌ و مباحیه‌ نامیده‌ است‌ و می‌گوید آنان‌ خود را در زمره صوفیان‌ اظهار کنند ولی‌ نسبت‌ به‌ عقاید و احوال‌ و اعمال‌ ایشان‌ بیگانه‌ باشند و گویند پای‌ بندی‌ به‌ احکام‌ شرع‌ ویژه عوام‌ است‌، زیرا که‌ نهایت‌ فهم‌ و دید آن‌ها در درک‌ ظواهر اشیاء است‌، اما اهل‌ طریقت‌ و حقیقت‌ برتر از آنند که‌ به‌ رسوم‌ ظاهر مقید شوند و تمامی‌ همت‌ آنان‌ به‌ مراعات‌ حضور باطن‌ است‌. [55] اینان‌ بر این‌ اعتقادند که‌ احکام‌ شریعت‌ برای‌ تهذیب‌ نفس‌ و وصول‌ به‌ حق‌ است‌ و گویند چون‌ ما را وصال‌ حق‌ نصیب‌ شده‌ است‌ دیگر حاجت‌ به‌ رعایت‌ احکام‌ شرع‌ نیست‌ و تکلیف‌ از ما برداشته‌ شده‌ است‌. [56] این‌ همان‌ شبهه پنجمی‌ است‌ که‌ غزالی ‌ نیز از آن‌ یاد می‌کند. به‌ هر حال‌ این‌ نکته‌ گفتی‌ است‌ که‌ در آثار مهم‌ صوفیه‌ و در سخنان‌ بزرگان‌ و مشایخ‌ آنان‌ اباحی‌ مذهبان‌ همواره‌ مورد نکوهش ‌ بوده‌اند، و رعایت‌ شریعت ‌ تا آخرین‌ لحظه حیات‌ شرط توفیق‌ در طریقت‌ دانسته‌ شده‌ است‌. [57] [58]

← سایر فرق‌ اسلامی
در میان‌ سایر فرق‌ اسلامی‌، که‌ اغلب‌ اهل‌ تسنن ‌ بوده‌اند نیز گرایش‌ به‌ اباحه‌ دیده‌ می‌شود. به‌ گفته سمعانی ‌ در الانساب‌ [59] برخی‌ اشخاص‌ از آن‌ روی‌ که‌ شافعی ‌، بازی‌ شطرنج ‌، و مالک‌، اتیان‌ زنان‌ از دُبُر و ابوحنیفه‌، شرب‌ نبیذ را مجاز دانسته‌اند، ارتکاب‌ قمار و لواط و نوشیدن‌ شراب ‌ را بر خود مباح‌ می‌دانند.
خرم‌ دینیه‌ (یا خرمیه ‌ یا سرخ‌ جامگان‌ )، مقنعیه ‌ (یا مبیضه ‌)، حلمانیه ‌ و کرامیه ‌ را نیز می‌توان‌ از جهاتی‌ در شمار اباحیه‌ قرار داد. دو گروه‌ اصلی‌ خرم‌ دینیه‌ موسوم‌ به‌ بابکیه ‌ و مازیاریه ‌، گرچه‌ به‌ ظاهر مسلمان ‌ بودند و به‌ ساختن‌ مساجد و اقامه نماز در آن‌ها می‌پرداختند، اما در ماه‌ رمضان ‌ روزه ‌ نمی‌گرفتند و در پنهان‌ نماز نمی‌گزاردند و از فواحش‌ و محرمات‌ پرهیز نداشتند و ارتکاب‌ آنها را بر خود مباح‌ می‌دانستند. [60] [61]
مقنعیه‌ پیروان‌ المقنع‌ (د 163ق‌/780م‌) بودند که‌ محرمات‌ را بر پیروان‌ خویش‌ مباح‌ و واجبات‌ را از آنان‌ ساقط کرده‌ بود. [62] حلمانیه‌ پیروان‌ ابوحلمان‌ دمشقی‌ (د 340ق‌/951م‌) بودند و او معتقد به‌ حلول‌ خداوند در صورت‌های‌ زیبا بود و هر جا که‌ صورتی‌ زیبا می‌دید در برابر او سجده‌ می‌کرد. ابوحلمان‌ می‌گفت‌ که‌ اگر کسی‌ خداوند را آنگونه‌ که‌ من‌ توصیف‌ می‌کنم‌ بشناسد، هیچ‌ چیز بر او حرام ‌ نخواهد بود و هر کار لذت‌ بخشی‌ را می‌تواند انجام‌ دهد و هر غذایی‌ را که‌ بخواهد می‌تواند بخورد. [63] کرامیان‌ پیروان‌ ابوعبدالله‌ کرام‌ (د 255ق‌/896م‌) بودند و می‌گفتند که‌ جمله گناهان‌، جز خوردن‌ شراب‌ را، در پنهان‌ می‌توان‌ انجام‌ داد. از ابوعبدالله‌ کرام‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ گفت‌: من‌ جمله کبائر را بر شما مباح‌ کردم‌، جز خمر را. او لواط با کفار و مشرکان ‌ و مجوس ‌ و یهود و نصاری ‌ را عبادت ‌ می‌دانست‌. به‌ اعتقاد اینان‌ هر گناه‌ که‌ کرام می‌ کند برای‌ او حسنه ‌ نویسند، و هر نیکی‌ که‌ دیگری‌ کند برایش‌ گناه ‌ نویسند

 

میرمیران